مهمترین میراث فرهنگی و دینی مسلمانان بعد از قرآن، احادیث و روایات پیشوایان معصوم(ع) است. آنچه از پیامبر(ص)، اهل بیت(ع)، صحابه پیامبر(ص) و عالمان گذشته برجای مانده، گنجینههای گرانبهایی است که میتواند سرچشمه حرکتها، نهضتها و پیشرفتهای متعددی باشد. سخن گذشتگان حاصل تجربه زیسته آنهاست ،حال اگر این سخن، کلام پیامبر و اهل بیت باشد، بیشک دربردارنده ارزشهای والاییست. یکی از مصادر شناخت اسلام، سنت پیامبر(ص) است که از طریق جانشینان معصوم او به ما رسیده، راه آگاهی از این سنت هم آشنایی با احادیثی است که از آن بزرگواران نقل گردیده است. از این جهت علم حدیث یکی از علوم بسیار مهم اسلامی است و از سوی رسول اکرم و امامان معصوم تأکید فراوانی بر اهمیت فراگیری و نشر آن به عمل آمده است. رسول اکرم(ص) در خطبه ای که در مسجد خیف ایراد کردند فرمودند: نضّر الله سمع مقالتی فوعاها و حفظها و بلّغها من لم یسمعها، فرب حامل فقه غیرفقیه، و رب حامل فقه الی من هو افقه منه. «خداوند شاد کند بنده ای را که سخن مرا بشنود و آن را درست فرا گیرد و به خاطر بسپارد و به کسی که آن را نشینده برساند، زیرا بسا حمل کنندگان فقه که خود فقیه نیستند و بسا حمل کنندگان فقه که آن را به کسی فقیه تر از خود انتقال می دهند.» حدیث همواره در طول تاریخ مورد هجوم، خدشه، تحریف، سوءتعبیر و تطبیق نادرست قرار گرفته و از اینرو، ممکن است نتایج ناگواری از این سرچشمه پیراسته و پاک برداشت شود. این روند آسیبزا درباره همه نعمتها قابل تسری است. بر پایه قرآن و آیات نیز میتوان یک زیست زیبا، حیات طیبه و روابط نیکوی انسانی برپا کرد و از طرف دیگر، ممکن است برخی با تفسیر ناگوار و تطبیق نامناسب آیات، دوزخی بر روی زمین ایجاد کنند، خود را برتر از دیگران بدانند، به همنوعان خود ستم کنند و حوادث و رویدادهای ناگواری رقم بزنند. همچون بارش باران و انرژی درون آب که اگر درست مورد استفاده قرار گیرد، میتواند چرخه زندگی انسان را به حرکت درآورد و کشاورزی را تأمین کند، ولی ممکن است در پی سوءمدیریت و غفلت از خردورزی و اندیشمندی، همین آب بهصورت سیلاب درآید و جان انسانها را بگیرد.
هزاران جمله حکایت شده از پیشوایان و اولیای الهی، بهویژه پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع)، دعاها و زیارتنامهها، احادیث حوزه عبادت و اعتقادات، احادیث سیاسی، اجتماعی و خانواده، همه سرچشمههای پیراستهای است. اصل سرچشمه پیراسته است، ولی ما با آن سرچشمه بین ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ سال فاصله داریم. آنچه هماکنون در دست ماست، نقل و حکایت حدیث است. باید تصریح شود آنچه به دست ما رسیده، الزاما و دقیقاً شیوه، روش و گفتار معصوم(ع) نیست، بلکه حکایت گفته یا کردار معصوم است که از پس قرنها برای ما نقل شده است. پس از آشنایی با علم روایت حدیث نوبت به علم درایه الحدیث یا فقه الحدیث می رسد. یعنی پس از آنکه حدیثی از نظر سند انتساب آن به معصوم مسجل شد، نوبت آن می رسد که به متن حدیث توجه شود و دلالت آن روشن گردد. زیرا می دانیم که مخاطبان پیامبر و امامان علیهم السلام همه در یک سطح نبوده اند، از این رو روایات آنان دارای ظواهر، بطون، نکات اشاری، کنایی و امثال اینهاست که نیازمند به دقت و تدبر فراوان است. همچنین برخی از روایات در شرایط تقیه یا در حد فهم راوی بیان شده و نیز روایات دارای ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، عام و خاص، مطلق و مقّید و راست و دروغ است که تمیز اینها از یکدیگر تخصص کافی می طلبد و فقیهان در علم اصول در بحث حجیت سنت، به حل و فصل بسیاری از آنها پرداخته و در مباحث فقهی خود موشکافی های بسیاری در روایات نموده اند اینجاست که نیازبه علوم لغت و غریب الحدیث، صرف و نحو، بلاغت، تاریخ، ناسخ و منسوخ، شناخت راویان، آشنایی با عقاید و فقه مخالفان و… آشکار می شود. با توجه به مراتب پیش گفته آنچه اکنون در کتب حدیث میبینیم، حکایت سخن معصوم(ع) است. از اینرو، متخصص باید حدیث را از دو جنبه بررسی کند؛ صدور حدیث از معصوم(ع) و متن حدیث. متن حدیث نیز باید با قرآن، شیوه عملی و سنت معصوم(ع) و عقل و خردمندی سازگار باشد و واژههای بهکاررفته در حدیث، با واژگان دوران پیشوایان دینی و کلماتی که در آن دوران بهکار میرفته، مناسبت داشته باشد. بنابراین، اگر حدیثی با قرآن کریم موافقت نداشت، باطل و پوشالی است؛ اگر حدیثی با عقل یا گزارههای قطعی علمی مخالفت داشت، کنار گذاشته میشود و اگر واژههای حدیث به نحوی غیرقابل پذیرش، با واژگان زمانه تناسب نداشته باشد، احتمال جعل حدیث قوت میگیرد.
در میان احادیثى که در دسترس مردم قرار دارد، هم حق وجود دارد ، هم باطل، هم راست و هم دروغ، هم ناسخ و هم منسوخ، هم عام و هم خاص، هم محکم و هم متشابه و هم احادیثى که به درستى ضبط گردیده و هم احادیثى که با ظن و گمان روایت شده است. در روزگار پیامبر اکرم(ص) آن قدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد که ایشان ایستادند و خطابه ایراد فرمودند که هر کس از روى عمد به من دروغ نسبت دهد، جایگاه او پر از آتش است. با توجه به مطالب عنوان شده تشخیص این گونه روایات توسط خبرگان در علم حدیث که همان فقها هستند صورت مى گیرد. مجموع این صحتسنجیها و پژوهشها، علم حدیث را تشکیل میدهد پیرایش حدیث به معنای بررسی، ارزیابی و پالایش احادیث از نظر سندی و متنی است تا احادیث صحیح و معتبر از غیر آن تشخیص داده شوند. این کار به دلیل اهمیت احادیث در استنباط احکام شرعی و فهم آموزههای دینی از جایگاه ویژهای برخوردار است. برای اعتبارسنجی شاخصه هایی بایدمورد مورد بررسی قرار گیرد تا صحت آن احراز شود. راه صحیح همان راه محدثان بزرگ حدیث شیعه است که حدیث را پس از بررسیهای لازم و صحتسنجیها، معتبر و درخور اعتنا و اعتماد میدانستند. اگر بخواهیم یکی از برترین محدثان و حدیثشناسان شیعه را نام ببریم، باید محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق ) را مورد اشاره قرار دهیم. صدوق(ره) از برجسته ترین محدثان شیعی است، تا جایی که رئیس المحدثین لقب گرفته است. وی در طلب علم حدیث با وسایل ابتدایی آمد و شد آن روزگار، از زادگاه خود یعنی شهر قم به شرق و غرب سرزمین اسلامی مانند ری، مشهد مقدس، نیشابور، مرو رود، ماوراء النهر، بلخ، سرخس، سمرقند، همدان، کوفه، بغداد، مکه و… سفر کرد. هر جا شیخ حدیثی یافت، از او حدیث فراگرفت و اجازۀ روایت دریافت کرد. تعداد مشایخ روایت او را بالغ بر دویست و پنجاه تن و تعداد راویان از او را نزدیک به سی تن برشمرده اند. نهج وی برخورد کاملاً علمی و به دور از افراط و تفریط با احادیث است. علاوه بر این ، شیخ صدوق به عنوان محدث بزرگ شیعه در حوزه علوم دینی ، سختکوش و پر تلاش بود. در بعضی از کتب تراجم و شرح حال، حدود ۱۹۰ اثر و در بعضی از آثار کتابشناسی، تا ۳۰۰ کتاب، رساله و نوشته به شیخ صدوق نسبت دادهاند. او که دانشمند زبردستی است در عرصه حدیث به شکل عام و در حوزه نقد حدیث به شکل خاص معیارها و ملاکاتی دارد که رهیافتها و الگوهایی را به مثابه نقشه راه و سرمشق کار در خود نهفته دارند. ابن بابویه به عنوان یک محدث نه تنها میراث عظیمی رابه آیندگان انتقال داده و بخش قابل توجهی از احادیث موجود در کتب روایی مسند شیعه پس از سدۀ ۵ ق چون آثار خزاز، مفید، طوسی، ابن رستم طبری و دیگران را به خود اختصاص داده، بلکه در مورد انتقال آثار گذشتگان به آیندگان نیز نقشی اساسی ایفا کرده است. وی را یکی از ۱۲ تنی دانسته که سلسلۀ اجازات به ایشان منتهی میشود. تعدد سفرهای علمی او به شرق و غرب جهان اسلام قابل توجه است؛ با اینکه متولد قم بود و در شهر ری زیست و از دنیا رفت، ولی از جانب شرق تا بخارا، سمرقند و بلخ پیش رفت و از جانب غرب هم سفرهایی تا حجاز و عراق عرب داشت. این سفرهای پرشمار، کتابهای پرتعداد، اساتید متعددی که میدیده، درسهایی که برگزار میکرده و شاگردان زیادی که داشته، همه نشاندهنده آن است که شیخ صدوق، ۷۵ سال عمر خود را یکسره به تلاش و کوشش گذرانده است.





