کار مهم و مبنایی که حضرت شیخ صدوق و محدثین و فقهاى هم عصر او انجام دادند، تنقیح و تهذیب روایات از حیث سند و متن بود که پـایـه هـاى (عـلم الحـدیـث) قـرار گـرفـت تـا آنـچـه را اصـحـاب امـامـان (ع) نـقـل کـرده انـد مشخص شود و روایات مقبول ، صحیح و موثّق از روایات ضعیف و مردود تمیز داده شود و سره از ناسره جدا گردد. صدوق علاوه بر پیشتازی در حدیث به عنوان فقیهی مخلص و متعبد دارای آثاری فقهی از جمله کتاب معروف «من لایحضره الفقیه» (یکى از کتابهای چهارگانه اصلی شیعه) و همچنین کتاب معروف «المقنع» است که در شمار کتب اولیه فقهى عالم تشیع قرار دارد. فقه وی ، تکیه بر حدیث دارد، آثار فقهی ابن بابویه نیز همچون آثار کلامی او به طور عمده، متشکل از متون احادیث با حفظ یا حذف اسناد آنهاست و البته در پارهای موارد به جای لفظ حدیث، معنای آن آمده است. ابن بابویه معمولاً به متن حدیث اکتفا میکند و از استنباط در مواردی که متعارض ندارند و روشناند، خودداری میورزد. او در جمع بین احادیث متعارض یا رد یا ترجیح آنها روشهایی دارد که به آنها اشاره یا عمل کرده است. احتمال میرود که وی در مواردی خاص نیز در ترجیح خود، بر رجال سند تکیه داشته است. ابن بابویه گاه نه فروع فقهی، بلکه برخی اصول کلی را بر اخبار آحاد (خبرهای واحد) بنا کرده است. او گرچه در فقه خود مخالف سرسخت قیاس و اجتهاد بود، لیکن فقه وی را نباید فقه تعبدی، بلکه فقه تعلیلی و استدلالی به شمار آورد. وی به پیروی از احادیث، معتقد بود که احکام شرع اغلب تابع مصالح بندگان هستند و این طرز فکر نه تنها در کتاب «علل الشرایع» به طور گسترده مطرح شده، بلکه حتی در کتاب فقهی «من لایحضره الفقیه»، جا به جا مطرح است. شیخ صدوق در آثارش به شیوهای غیرمستقیم ولی بسیار مؤثر، مفاهیم عمیق دینی، اخلاقی و توحیدی را منتقل میکند. شیخ صدوق در کنار نقل حدیث، تحلیل و اجتهاد نیز داشته است، گرچه عمده آثار او رنگ حدیثی دارند، اما در میان احادیث نقلشده میتوان به نگاه اجتهادی وی پی برد. در مواردی که احادیث متعارض هستند، وی با دقت علمی و با توجه به قرائن، یکی را ترجیح میدهد یا توضیحی فقهی ذیل آن میآورد، این ویژگی به خوبی در «من لایحضره الفقیه» دیده میشود. همچنین در برخی موارد، دیدگاههای فقهی خاص خود را نیز اظهار کرده است که با نظر دیگر فقها تفاوت دارد. این امر نشان میدهد او تنها یک ناقل صرف نیست بلکه یک فقیه نواندیش در زمان خود بوده است. تحلیلهای او در باب طهارت، صلات، صوم و دیگر ابواب فقهی، هنوز هم مورد توجه پژوهشگران معاصر قرار دارد. شیخ صدوق در تدوین احادیث و تأسیس یکی از منابع اصلی فقه شیعه یعنی کتاب «من لایحضره الفقیه»، تلاش بسیاری کرده است. این کتاب به همراه سه اثر دیگر (الکافی، تهذیب الاحکام، استبصار) مجموعه کتب اربعه را تشکیل میدهد که منابع فقه شیعه دوازده امامی بر آنها مبتنی است. از این جهت، وی نه تنها راوی حدیث، بلکه در تثبیت روش فقهی مبتنی بر نقل معتبر و کاربردی نقشآفرین بود. دیدگاه تعلیلی احکام برای اولین بار توسط اهل بیت علیهم السلام پایه گذاری شد و وجود نورانی اهل بیت علیهم السلام در ابواب مختلف فقه به تناسب فهم زمانه ی خویش به بیان برخی حکمت های احکام پرداختند. شیخ صدوق (ره) به عنوان یک فقیه جامع الشرایط در آثار خویش این حکمت ها را بیان نموده، برای اولین بار در منابع تشیع، پایه گذار یک رشته در فقه، به نام علل الشرائع شده است.





