قرآن و حدیث دو منبع ارزشمند و قابل اعتنا و اعتماد برای آگاهی از معارف اسلامیاند. در موضوع مهدویت اگرچه آیاتی از قرآن مجید در شکل تنزیلی و یا تأویلی خود، بر مباحثی از آن تطبیق داده شدهاند و مفسران شیعه و سنی درکتابهای تفسیری به آن پرداختهاند، اما مانند سایر موضوعات دینی و بلکه بسیار محدودتر از آنها، تمام مباحث مربوط به آن در قرآن وجود ندارد. بنابراین میتوان ادعا کرد که تنها منبع دستیابی به آگاهیهای شایسته و تفصیلی در موضوع مهدویت، روایات وارده از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) است.
این منبع بسیار گرانسنگ اگرچه در ابتدای ظهور اسلام و قرن نخست هجری به صورت شفاهی و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد؛ اما دیری نپایید که میراث مکتوب روایی، جای نقل شفاهی روایات را گرفت و رفته رفته چنان شد که بیشتر روایات از طریق منابع روایی مکتوب در اختیار علاقهمندان و پژوهشگران قرار گرفت.
یکی از بزرگترین مرزبانان حماسه جاوید و خدمتگزاران مکتب اهل بیت علیهمالسلام و شاخص ترین دانشمندان جهان اسلام که عمر خود را در راه خدمت به فقه و حدیث شیعه و پاسداری از فرهنگ مهدویت وقف کرد، ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی مشهور به شیخ صدوق است.
شیخ صدوق در راه جمع آوری احادیث، از بلخ تا بخارا، از کوفه تا بغداد، از مشهد تا نیشابور، و از آنجا تا مکه و مدینه سفر کرد و مشکلات فراوانی را به جان خرید و با کوله باری از احادیث پیامبر و اهل بیت علیهمالسلام به ری بازگشت.
عصر ابن بابویه از دورههای پرالتهاب در تاریخ مذهب شیعۀ امامیه بهحساب میآید. خروج امام از دسترس مستقیم در کنار تردیدافکنی دیگر فرقْ مردم را با حیرتی فراگیر مواجه کرد. در چنین وضعیتی ابن بابویه با نگارش کتاب کمال الدین تلاش نمود مهمترین چالشهای گفتمانی عصر خویش را که موجب شکلگیری حیرتی گسترده پیرامون امام عصر (ع) شده بود بررسی کند.
یکی از کتبی که شیخ صدوق در آن به موضوع مهدویت پرداخته، کتاب کمالالدین و تمامالنعمه است که از آثار روایى کهن و از مصادر اصلی شیعه در موضوع مهدویت است، درباره این کتاب همین بس که شیخ صدوق هنگامی که در مکه بود، امام زمان (عج) را درخواب مشاهده می کنند که به او فرمود « کتابی در غیبت ما تصنیف کن و عمر معمرین را در آن بنویس » . و پس از آن، شیخ این کتاب را تالیف کرد.
شیخ صدوق درباره انگیزه نگارش این کتاب گفته است: «بعد از آن که سفرى به مشهد مقدس داشتم و به زیارت على بن موسى الرضا علیهالسلام مشرف شدم، به نیشابور رفتم. در آنجا بیشتر شیعیانى که به دیدن من مىآمدند، شبهاتى درباره امام زمان عجل الله تعالى فرجه داشتند و من هم سعى فراوانى در حل آن شبهات نمودم تا آن که به قم آمدم. در آنجا نیز شیخ نجم الدین ابو سعید محمدبن حسنبن محمدبن احمدبن علىبن صلت قمى به دیدارم آمد. او نیز از من درخواست نگارش کتابى در این باره داشت و من هم به ایشان وعده اجابت دادم
شیخ صدوق ، در کمال الدین نشان مى دهد که مساله مهدویت از مسائلى بوده که در اسلام سابقه داشته است و برخى از فرقه ها در جستن مصداق دچار خطا شده اند وقتى پیامبر(صلی الله علیه و آله) رحلت کرد عمر خطاب مدعى شد: او نمرده است و مانند موسى از میان قومش غایب شده است و به زودى ظهور خواهد کرد.و ابوبکر آیه( : انک میت و انهم میتون) را به وى خاطر نشان ساخت آن گاه عمر از نظر خود دست کشید.به نقل شیخ صدوق بعد از عمر کیسانیه در شناخت حضرت مهدى عج به انحراف رفتند و گفتند: محمد بن حنفیه نمرده است ، تا جائى که اسماعیل بن محمد حمیرى ، سید شعرا، ابتدا تحت تاثیر این نظریات قرار گرفت و امامت محمد حنفیه را پذیرا شد و اشعارى را در این باره سرود ولى در پى دیدار با امام جعفر صادق علیه السلام متوجه خطاى خود شد و از راهى که رفته بود برگشت.
شیخ صدوق در این کتاب مثالهاى فراوانى از غیبت پیامبران الهى آورده و به بررسى کامل مساله امامت حضرت مهدى(عج)، تولد ایشان و روایات پیامبر(ص) و ائمه علیهمالسلام درباره ظهور آن حضرت، کسانى
خدمت ایشان شرفیاب شده اند پرداخته و با طرح براهینی اثبات مى کند که اعتقاد شیعه به امام زمان یک اعتقاد مبتنى بر انکار محسوسات معقولات و عادات نیست.





