ضرورتهای بازگشت به مولفه های سبک زندگی ایرانی ،اسلامی

فرزندان ما از آن آینده هستند و آینده نیز شرایطی متفاوت با زمان حال دارد. بنابراین، باید فرزندان خویش را با توجه به رویدادها و شرایط حاکم بر آینده تربیت کنیم و آنها را مطابق با آینده پرورش دهیم. حضرت علی علیه السلام در حدیثی زیبا دراین باره می فرماید: – لاتقسراولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ فرزندانتان را برآداب خود تربیت نکنید؛ چرا که آنها برای آینده و زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.

آیا سبک زندگی همان روش زندگی است و آیا روش زندگی یعنی چگونه زندگی می‌کنیم یا دیگران چگونه زندگی می‌کنند؟ اگر پاسخ به این سؤال بسیار ساده و شاید کمی هم تعجب‌برانگیز برای شما سطحی و عادی به نظر بیاید ولی قطعا سؤال بعدی که مطرح می‌شود شما را دچار چالشی جدی خواهد کرد و آن، این‌که خوب اگر سبک زندگی یعنی ما چگونه زندگی می‌کنیم، اینجاست که دیگر نمی‌توان ساده از آن گذشت؛ چون چگونه زندگی کردن ما رابطه محکم و جدی با بسیاری از شئونات زندگی ما دارد و در واقع هویت فردی، خانوادگی و اجتماعی ما را نمایان می‌سازد. سبک زندگی شما همان روشی است که برای رسیدن به اهداف خود برمی‌گزینید و صد البته تابعی از هدف زندگی شما نیز هست.

آیا تاکنون روش زندگی خود را بررسی کرده و از خود پرسیده‌ایم ما چگونه و به چه روشی زندگی می‌کنیم. عده‌ای در وهله نخست شاید بگویند خوب به همان روش خانوادگی و پدر و مادرمان، برخی شاید بگویند نه سبک آنها سنتی بوده ما به روش جدید و مدرن زندگی می‌کنیم و برخی نیز ممکن است پاسخ دهند ما زندگی می‌کنیم وکاری هم به سبک آن نداریم. ولی مگر می‌شود با توجه به اهمیت سبک روش در قرون جدید به‌خصوص قرن ۲۱ میلادی بدون روش و سبک زندگی کرد، حتی آنها که معتقدند بدون روش و سبک زندگی می‌کنند اگر خوب به نحوه زندگی خود بنگرند، می‌بینند همان هم روشی است که برگزیده‌اند.

حال به عنوان یک ایرانی، مسلمان، شیعی در کشوری به نام جمهوری اسلامی ایران باید از خود پرسید؛ «چگونه زندگی می‌کنم؟» یا «باید زندگی کنم؟»

فرزندآوری برای بقای نسل و جلوگیری از کاهشِ جمعیت مسلمانان، از گذشته تاکنون از جمله دغدغه ‌های عالمان دینی و کارشناسان خانواده و جمعیت بوده است؛ لیکن امروزه با ورود مردم به دوره زندگی مدرن و خصوصاً آشنایی با آموزه‌ های غربی، این موضوع مورد تردید و بی ‌مهری بسیاری از خانواده ‌ها قرار گرفته است. ازاین ‌رو، برای تبیین موضوع فرزندآوری و کسب نگرش مطلوب نسبت به «تکثیر جمعیت»، مهم ‌ترین کارکرد خانواده (تولید مثل و تکثیر نسل) یادآور می ‌گردد تا به این وسیله زمینۀ تحلیل درست و تصمیم صحیح در فرزندآوری برای همگان فراهم گردد.

در گذشته و پیش از ظهور صنعت در زندگی انسان ‌ها، شاید کسی از خود نمی ‌پرسید که «چرا فرزنددار شوم؟» و حتی کسی به چنین سؤالی فکر هم نمی ‌کرد؛ ولی ورود به دوره مدرن زندگی و آشنایی مردم با آموزه ‌های صنعتی و ماشینی، به ویژه تفکرات غربی، زمینه را برای تغییر سبک زندگی برخی از خانواده‌ ها فراهم ساخت، به گونه ‌ای که بسیاری از مظاهر زندگی غربی – که مغایر با آموزه ‌های اسلامی بوده است – به زندگی مسلمانان راه یافت و در نتیجه، خانواده ‌های امروزی را در فرزندآوری با تردید روبه ‌رو کرد.

به گمان آنها؛ «پُرهزینه ‌بودن فرزندآوری»، «سخت ‌شدن رفاه و تربیت اولاد در شرایط ناگوار امروز» و «مانعیت فرزندان از رشد و پیشرفت فردی» از جمله عوامل بازدارنده ‌ای است که اشتیاق به فرزنددارشدن را از آنان گرفته است؛ لذا این امر تحقّق سیاست جدید جمعیتی کشور را با مشکلات و چالش ‌های فراوانی مواجه ساخته است و به نظر می ‌رسد در مجموع، بی ‌میلی نزدیک به نیمی از خانواده ‌های ایرانی به فرزندآوری در آینده نزدیک، ایران را به دوران «سالمندیِ عمومی» و «بحران پیری» نزدیک خواهد ساخت. دورانی که بیشترین جمعیت کشور را سالمندان تشکیل می ‌دهند.

از آنجایی که افزایش نسل جوان و اقتداربخشی به کشور از طریق ازدیاد جمعیت، بدون تغییر نگرش و رفتار مردم در زمینه فرزندآوری، امکان ‌پذیر نیست، ازاین ‌رو، لازم است به مطالعه متون اسلامی بازگردیم و با مروری بر آموزه‌ های دینی در باب ارزش فرزندآوری و آثار افزایش نسل، نگرش خانواده‌ ها را به سوی «تکثیر جمعیت» معطوف ساخته و اعلام کنیم که در سبک زندگی اسلامی، فرزندآوری، ذاتاً مطلوب است؛ زیرا تکثیر نسل، دستور خدای متعال و سنّت قطعیه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی(علیهم السلام) است و ضرورت آن تابع هیچ شرطی نیست؛ بلکه در تنگدستی و توانمندی و حتی در زمانی که شرایط فرهنگی جامعه نیز مناسب نباشد، باز هم فرزندآوری حُکمی ثابت و لازم ‌الإجراست.

* ضرورت و اهمیت فرزندآوری

از مسائل مهم و قابل توجّه عصر حاضر، مسئله جلوگیری از کاهشِ جمعیت و یافتن راهکارهایی معقول برای افزایش آن در کشور است. رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) از جمله کسانی است که بارها دیدگاه انتقادی خود را (در طول سال ‌های ۱۳۹۰ تا امروز) در جمع نمایندگان مجلس، مسئولان نظام و عموم مردم مطرح نموده است و با سخنانی روشن و استوار، نگاه خود را به بازنگری در سیاست ‌های مهار جمعیت و ضرورت برنامه ‌ریزی برای رشد جمعیت معطوف داشته و فرموده ‌اند:

«… خانواده ‌ها و جوان‌ ها باید تولیدِ ‌مثل را زیاد کنند. باید نسل را افزایش دهند. این محدود کردن تعداد فرزندان در خانه ‌ها – به این شکلی که امروز هست – خطاست!؛ این نسل جوانی که امروز ما داریم، اگر در ده سال آینده، بیست سال آینده و در دوره‌ ها و مرحله‌ های آینده این کشور بتوانیم آن را حفظ کنیم، همه مشکلات کشور را اینها حل می ‌کنند.»

و نیز تأکید فرموده ‌اند: «مسئله جمعیّت را جدّی بگیرید! جمعیّت جوان کشور دارد کاهش پیدا می ‌کند.یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست؛ یعنی مسئله جمعیّت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر می ‌کنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسل ‌ها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.» «مسئله افزایش نسل جزء مباحث مهمی است که واقعاً همه مسئولین کشور، نه فقط مسئولین اداری، روحانیون، کسانی که منبرهای تبلیغی دارند، باید در جامعه درباره آن فرهنگ ‌سازی کنند؛ از این حالتی که امروز وجود دارد – یک بچه، دو بچه – باید کشور را خارج کنند.»

ایشان در جایی دیگر، سیاست کلی نظام اسلامی را این گونه با صراحت اعلام نموده ‌اند که: «من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم، می ‌تواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که می ‌خواهد برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد!

نکته مهم‌ تر در اینجا اینکه ایشان با تمام وجود باور دارند که دشمنان اسلام در موضوع کاهش جمعیت مسلمانان، ساکت و بیکار ننشسته ‌اند؛ بلکه از دهه‌ های گذشته تا امروز برای مقابله با نظام اسلامی برنامه ‌ریزی و اقدام عملی می ‌کنند. به این دلیل «برای دشمنان ما بهترین چیز این است که ایران یک کشوری باشد با بیست – سی میلیون جمعیّت که نصف این جمعیّت هم کهنسال و میانسال و از کارافتاده باشند. [اگر] برای این برنامه ‌ریزی بتوانند بکنند، حتماً می ‌کنند. پول بتوانند خرج کنند، حتماً خرج می ‌کنند. ما باید حرکتمان در مقابل این حرکت، حرکت صحیح و منطقی و خردمندانه و عالمانه باشد.»

آیات قرآن بر ضرورت فرزندآوری از زوایای مختلف اشاره دارد از جمله:

    1. تشویق به فرزندآوری
    2. فرزند نعمتی الهی
    3. بشارت به فرزندآوری
    4. فرزند زینت زندگی
    5. وسیله‌ای برای رشد و تعالی خانواده

ضرورت فرزندآوری در روایات

در روایات اسلامی به مسئله ضرورت و اهمیت فرزندآوری اشاره شده است و برکات و اثرات فراوانی برای آن ذکر شده است. در روایات فرزندآوری را برای والدین و خانواده یک حُسن در نظر می‌گیرند که به چند مورد از این روایات اشاره می‌شود.

نخستین روایت، فرزندان را میوه‌های زندگی انسان بیان می‌کند که این میوه بودن برای انسان در زندگی عبارت است از: نشاط، شادابی، طراوت دادن به زندگی. در روایات دیگری داریم که اهل بیت (ع) فرزندان را زمینه‌ای برای سعادت والدین در آخرت یاد می‌کنند. بدین گونه که در روایت تأکید شده که: چه بسا پدران و مادرانی که به واسطۀ فرزندان خود اهل بهشت می‌شوند. این روایات و آیات، مجموعاً ما را به ضرورت اصلی نسل‌آوری و تربیت فرزند هدایت می‌کنند.

نکته مهم‌ تر در اینجا اینکه ایشان با تمام وجود باور دارند که دشمنان اسلام در موضوع کاهش جمعیت مسلمانان، ساکت و بیکار ننشسته ‌اند؛ بلکه از دهه‌ های گذشته تا امروز برای مقابله با نظام اسلامی برنامه ‌ریزی و اقدام عملی می ‌کنند. به این دلیل «برای دشمنان ما بهترین چیز این است که ایران یک کشوری باشد با بیست – سی میلیون جمعیّت که نصف این جمعیّت هم کهنسال و میانسال و از کارافتاده باشند. [اگر] برای این برنامه ‌ریزی بتوانند بکنند، حتماً می ‌کنند. پول بتوانند خرج کنند، حتماً خرج می ‌کنند. ما باید حرکتمان در مقابل این حرکت، حرکت صحیح و منطقی و خردمندانه و عالمانه باشد.»

روایات اسلامی و سبک زندگی ایرانی نشان می‌دهد که فرزند، عامل اقتدار و بازوی توانایِ والدین در شرایط سخت زندگی است. امام رضا (ع) فرمود: «…تَوْفِیرِ الْوَلَدِ لِنَوَائِبِ‏ الدَّهْرِ وَ حَوَادِثِ الْأُمُورِ…؛ (از برکات ازدواج) اندوختن فرزند برای (رویارویی با) سختی‌های روزگار و پیامدهای زمانه است».

در نقلی، روزی امام حسن عسکری (ع) – که به دستور معتمد عباس در زندان به سر می‌برد – به یکی از یاران خود در زندان فرمود: آیا فرزند داری؟ عرض کرد: خیر! امام درباره او دعا فرمود: «اللَّهُمَّ ارْزُقْهُ وَلَداً یَکُونُ لَهُ عَضُداً فَنِعْمَ الْعَضُدُ الْوَلَدُ؛ خدایا! به او فرزندی روزی کن که بازوی توانایی برای وی باشد؛ چراکه فرزند چه خوب بازویی است!» سپس حضرت این شعر را خواندند:

مَنْ کَانَ ذَا عَضُدٍ یُدْرِکْ ظُلَامَتَه إِنَّ الذَّلِیلَ الَّذِی لَیْسَتْ لَهُ عَضُدٌ

«هر کس که بازویی (فرزندی) دارد، اگر ستمی بر او رود، فرزندش آن را می‌ستاند. ذلیل و خوار کسی است که بازو (فرزند) ندارد».

امام زین ‏العابدین (علیه السلام) نیز در این مورد فرمود: «مِن سَعَادَهِ الرَّجُلِ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ یَستَعِینُ بِهِم] از سعادت مرد این است که فرزندانی داشته باشد تا در مشکلات به یاریش برخیزند».

به این جهت قرآن کریم داشتن مال و فرزندان را نشانه امداد الهی و وسیله قدرتمندی و اقتدار می‌داند و می‌فرماید: ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفیراً؛ سپس غلبه و تسلط بر آنها را به شما بازمی گردانیم و شما را به وسیله اموال و فرزندانی یاری می‌کنیم و از حیث نفرات، بیشتر (از آنها) قرار می‌دهیم.

* تکثیر نسل؛ مهم‌ ترین کارکِرد خانواده

از جمله مهم ‌ترین اهداف و کارکردهای خانواده، حفظ و بقای نسل بشر در یک ساختار و نظام قانونی و مشروع است و شاید بتوان گفت که این کارکِرد، مهم ‌ترین کارکرد خانواده است؛ به گونه ‌ای که برخی مردم‌ شناسان، ماهیت خانواده را منحصر به همین امر دانسته و آن را قراردادی تعریف کرده ‌اند که برای به وجود آوردن فرزندان و حفظ و نگهداری آنان منعقد می‌ شود.

و در میان دانشمندان مسلمان نیز علامه طباطبایی(ره) تکثیر نسل مسلمانان برای زدودن بنای شرک و فساد توسط آنان را از مهم‌ ترین مقاصد شریعت ذکر کرده و فرموده است: «و من جهه أخری من أهمّ المقاصد عند شارع الإسلام تکثّر نسل المسلمین و عماره الأرض بید مجتمع مسلم عماره صالحه ترفع الشّرک و الفساد؛و از جهت دیگر یکی از مهم‌ ترین مقاصد در نظر شارع اسلام، زیاد شدن نسل مسلمانان و آباد شدن زمین به دست آنان است. آبادی شایسته و مخصوصی که ریشه شرک و فساد را می ‌زند.»

به همین خاطر، ایشان «تولید مثل و تربیت اولاد» را علت اصلی ازدواج برشمرده و می‌ نویسد: «عامل نکاح و ازدواج منحصر در تولید مثل و تربیت اولاد است و مسئله اطفای شهوت و یا اشتراک در اَعمال زندگی؛ چون کسب و زراعت و جمع‌ کردن مال و تدبیر غذا و آب و وسایل خانه و اداره آن، اموری است که از چارچوب غرض طبیعت و خلقت خارج است و تنها جنبه مُقدمیّت داشته و یا فواید دیگری غیر از غرض اصلی بر آنها مترتب می ‌شود.

جامعۀ ایرانی حدود ۵دهۀ قبل ساختاری «خاندانی» داشت و آن‌ها بدنۀ اجتماعی را شکل می‌دادند اما به تدریج این خاندان‌ها کوچک شدند و در نهایت خانواده‌های هسته‌ای جایگزین آن‌ها شدند. سال‌های قبل ساختار خانواده در کشور به شکلی بود که زوج‌های جوان برای فرزندآوری و ازدواج زود هنگام تشویق می‌شدند.

مدل ادارۀ خاندان‌ها به نحوی بود که پس از ازدواج، برخی از نیازهای اساسی زوجین جوان را در سیستمی درون خانوادگی تأمین می‌کردند. سابق بر این در خانواده‌های ایرانی اگر زوج جوانی تا سه سال بعد از ازدواج صاحب فرزند نمی‌شد، بزرگترهای فامیل پیگیر مشکلات احتمالی آن‌ها می‌شدند. ریش‌سفیدان فامیل تلاش می‌کردند اگر مشکل عاطفی بین زوجین وجود داشت، آن را مرتفع سازند یا مشکلات مالی احتمالی آن‌ها را رفع کنند اگر زوج برای فرزندآوری دچار مسئلۀ مسکن بود، بزرگان خاندان محل مناسبی را جهت سکونت در اختیار آن‌ها قرار می‌دادند.

سیستم ادارۀ خانواده در قالب خاندان‌ها سبب می‌شد که آن‌ها برای حفظ خانواده در نسل بعد همینطور کسب شهرت بیشتر زوج‌ها را برای فرزندآوری تشویق کنند.یاری سرپرست خانواده‌ای که بیکار می‌شد در یافتن شغل جدید و امرار معاش یا کمک به مادری که بیماری می‌شد برای نگهداری فرزند از دیگر مصادیق عینی نقش سیستم خاندانی در افزایش انگیزۀ خانواده‌ها برای فرزندآوری است.

در حال حاضر زوج‌های جوان ایرانی با توجه به تغییر ساختار خانواده‌ها به هسته‌ای و فضای پیچیدۀ عصر مدرنیسم در مواجهه با  مقولۀ فرزندآوری یاوری ندارند. زندگی هسته‌ای مسئلۀ فرزندآوری را برای آن‌ها پیچیده کرده است. از سوی دیگر روابط اجتماعی و تقسیم نقش‌ها در جامعۀ امروز با گذشته تفاوت ملموسی دارد، امروزه خانم‌های زیادی هستند که تمایل به ادامۀ تحصیل یا نقش آفرینی اجتماعی در جامعه دارند و به همین جهت با تأخیر اقدام به فرزندآوری می‌کنند، جای خالی بزرگان به طور ملموس حس می‌شود تا آن‌ها را برای تقسیم درست و به هنگام نقش‌های فردی، اجتماعی و خانوادگی یاری کنند.

فرآیند رشد فرزند در خانواده به نحوی بود که وی پذیرفته بود تا در ازای کمک‌های خاندان در مسیر رشد خود به امور سالمندان خانواده در دورۀ بزرگسالی رسیدگی کند، برای مثال اگر عمۀ پیری داشت، حاضر بود که در دورۀ کهنسالی از وی نیز مراقبت کند به معنای دقیق‌تر فرد در کودکی از افراد فایل خدمات نگهداری دریافت می‌کرد و در دورۀ بزرگسالی این خدمات را بازپس می‌داد تا چرخۀ کاملی شکل بگیرد.

متاسفانه این چرخه با ورود مدل توسعه غربی و نگاه انسان شناختی آن‌ها از بین رفت.امروزه کشور ساختارهای سنتی خود را نابود شده می‌بیند، هرچند این امکان وجود دارد که برخی از قومیت‌ها در شهرهای کوچک و روستاها همچنان این ساختار سنتی را حفظ کرده باشند اما عموم جامعه این سیستم سنتی را دیگر در دل خود ندارد.

گام اول برای عبور از این بحران، اجرای یک الگوی اسلامی و ایرانی برای بهبود وضعیت نمودار رشد فرزندآوری در ایران و عبور از روش‌های غلط مدرنیتۀ غربی در مواجهه با این موضوع است.

Scroll to Top