صدوق، عقل گرایی متکلم

یکی از شخصیت های بزرگ اسلامی و شیعی  بدون تردید ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابَوَیْه قمی معروف به شیخ صَدوُق و اِبنِ بابَوَیْه است. در این بخش  به همت روابط عمومی آستان شیخ صدوق موضوع عقل گرایی این عالم پاک نهاد بصورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد.

با اتکا به قراین و شواهد متعدد  بصراحت می تواند گفت شیخ صدوق، هم در مقام فهم و برداشت و هم در مقام تبیین و اثبات از عقل استفاده کرده، به منظور دفاع از عقاید خود با دیگران به مناظره و بحث پرداخته است.
مجالس مناظره شیخ صدوق با مخالفان، نموداری از تیزبینی، سخنوری، حاضرجوابی و پیشتازی شیخ صدوق در عرصه‌های مختلف علمی است. او خوب می‌دانست در کدام موقع و تحت چه شرایطی کدام سخن و چه اقدامی مناسب و کارساز است. گفت‌وگو را چگونه باید آغاز نمود و تحت چه عنوانی به انجام رسانید تا هم رسیدن به هدف آسان شود و هم بهانه‌ای به دست مخالفان داده نشود، این مهارت او در شکست خطوط انحرافی دشمنان تشیع نقش کلیدی و سرنوشت‌سازی داشت.

وی گفتگوی اعتقادی را برای هر کس جایز نمی‌شمرد، بلکه آن را برای کسانی روا می‌دارد که دو شرط ذیل را دارا باشند:
1. محور قرار دادن سخنان اهل‌بیت علیهم السلام در مناظرات؛
2. آگاهی به فنون مناظره و علم کلام.
برخی از مخالفان صدوق نیز از ناحیه دیگر وارد شده و گفته‌اند که التزام شدید وی به متون روایی مانع از هرگونه تحلیل عقلی و گفتگوی کلامی می‌شود.
اتفاقاً این نظر مؤید این نکته است که وی اعتقاد به مناظره داشته و مناظره می‌کرده است؛ زیرا التزام علمی و عملی وی به سیره اهل‌بیت علیهم السلام او را بر آن داشت که به سوی مناظره رغبت داشته و به آن مبادرت ورزد.
نقل مناظرات امامان، یکی از دلایل متکلم بودن صدوق یا لااقل این مطلب است که کلام مورد تأیید صدوق است.

شیخ صدوق، علاوه بر انجام عملی مناظره و گفتگوی کلامی، در باب آداب و فنون مناظره نیز دارای نظراتی بوده است که بخشی از آن در آثارش منعکس شده است؛ مواردی چون:
1. استفاده از منقولات مورد قبول طرفین
2. استفاده از روش مورد قبول طرفین، مانند استفاده از معنا و استعمال‌های لغوی
3. به کارگیری مبادی صحیح برای استدلال
4. رعایت حال، شرایط و سطح معلومات خصم
5. استفاده از نقل در بحث‌های درون دینی و پس از اثبات اصول و مقدمات لازم
6. پرداختن به بحث‌های اصلی و زیربنایی سپس بحث‌های فرعی و بنایی.

شیخ صدوق در کتاب‌های التوحید، کمال الدین و دیگر کتاب‌های موجود یا گمشده‌اش، همواره این روش را مبنا قرار داده بود که در پشت صحنه درج یک حدیث در یک باب و تشکیل یک باب در یک موضوع و یک کتاب، تحلیل و استدلال‌هایی عقلی داشته و بر اساس داده‌های عقلی و نیز نقلی آن احادیث را نقد می‌کرده است.
به بیانی روشن‌تر، هرگاه صدوق دست به قلم برده تا در موضوعی بر اساس احادیث بنگارد و کتاب یا رساله‌ای تألیف کند. مجموع احادیث آن موضوع را از دید گذرانده و مطالعه می‌کرد. سپس بر اساس اجتهاد کلامی خود و در نظر داشتن هماهنگی آن با آموزه‌های شیعه امامیه نظر برگزیده را انتخاب کرده و تنها احادیثی را که با این نظریه موافق بوده و در نظام طراحی شده وی جای می‌گرفت، در آن باب و فصل قرار می‌داد.
او در رسیدن به نظریه برگزیده و در تطبیق هر یک از احادیث وارده با این نظریه از معیار عقل برای سنجش احادیث و استدلال‌های عقلی نانوشته و ناگفته برای اثبات هم‌آوایی این احادیث با منظومه معارف و عقاید اسلامی استفاده کرده است.

وی به گزینش احادیث مناسب در بحث و تبادل نظر با مخالفان و نیز مناظره‌ها معتقد بوده است. به نظر وی باید در انتخاب احادیثی که در مناظره‌ها مطرح می‌شود، دقت کافی صورت گیرد تا نتیجه مطلوب از بحث یا مناظره حاصل گردد
این نوع نگرش در انتخاب حدیث حاصل تحلیل‌های عقلی پنهان و استدلال‌های ناگفته است که صدوق به آن مبادرت می‌ورزیده است.

شیخ صدوق همچون دیگر محدثان خردگرای شیعه، اشکالات احتمالی موجود در احادیث را با سنجه عقل تشخیص داده و درصدد علاج آن و هماهنگ‌سازی آن با منظومه معارف اهل‌ بیت علیهم السلام برمی‌آید. صدوق در بیان و تبیین گزاره‌ها و معارف دینی امامیه همواره در نظر دارد که این نظریه‌ها به مخالفت با عقل و آموزه‌های آن نینجامد.

شیخ صدوق از دانشمندان خردورزی است که به تأویل ظاهر آیات و روایات در صورت تعارض با دلایل عقلی و نقلی اعتقاد داشته و در عمل موارد بسیاری از آنها را تأویل کرده است.
کتاب التوحید صدوق مملو از مواردی است که وی برای ردّ تهمت تشبیه و جبر به تأویل ظاهر آیات و روایات دست زده است. همچنین در رساله الاعتقادات برداشت خود را از این آیات و روایات به صورت تأویل شده به نگارش درآورده است.

شیخ صدوق در قول و عمل همه کارکردهای عقل را در عرصه معرفت دینی به رسمیت می‌شناسد. او عقل را قوه کسب معرفت بلکه حقیقت و تمییز خیر و شر و ارزیابی کننده صحت اقوال و افعال معرفی می‌کند. همچنین برخی امور همچون حدوث جهان، ماهیت اجسام، اثبات صانع و اثبات اصل نبوت را حوزه اختصاصی عقل می‌داند و برخی امور را حوزه اختصاصی نقل و دیگر امور را حوزه مشترک عقل و نقل.

حاصل این نوشتار کوتاه این است که در جای جای آثار این محدث بزرگ و نامور عقل گرایی موج می زند و این همان نیازی است که در شرایط موجود نیز باید  با دقت لحاظ شود.

 

Scroll to Top