
به علت اهمیت و اعتبار ابن بابویه در دوره های مختلف رجال و منسوبین دولت ها و حکومت ها در این آرامستان در شهرری بخاک سپرده می شدند.
یکی از این رجال ابراهیم حکیمی ملقب به حکیمالملک، دولتمرد ایرانی بود. او مناصب متعددی در دولت داشت و بین سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۷ سه بار به مقام نخست وزیری رسید. نقل است که وی استاد اعظم لژ فراماسونری ایران بود و از چهرههای برجستهٔ جنبش مشروطه بهشمار میرفت.
حکیمی در دورههای اول، دوم، سوم و چهارم مجلس شورای ملی بهعنوان نماینده انتخاب شد. همچنین دو دوره بهعنوان سناتور انتصابی در مجلس سنا حضور داشت و یک سال ریاست آن را بر عهده گرفت. او از اعضای مجلس مؤسسان در ۱۹۴۹ بود که قانون اساسی مشروطه را مورد بازنگری قرار داد.
حکیمی بهعنوان حامی تغییر و اصلاح، مشارکت مستقیم خود را در عرصه سیاست آغاز کرد، زمانی که محمد علی شاه علیه مشروطهخواهان اقدام کرد، حکیمی به همراه چهرههایی چون علی اکبر دهخدا، سید حسن تقی زاده و جهانگیر خان صور اسرافیل ، کمیته انقلاب ملی را تشکیل داد. وظیفه این کمیته دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن در برابر حملات نیروهای واپسگرا بود. جلسات محرمانه این کمیته معمولاً در منزل حکیمی برگزار میشد او در دوره اول مجلس شورای ملی به نمایندگی تهران برگزیده شد.
اولین انتصاب حکیمی در کابینه در مرداد ۱۲۸۹ / اوت ۱۹۱۰ رخ داد، زمانی که حسن مستوفی الممالک او را به سمت وزیر مالیه منصوب کرد.
محمد ولی خان سپهدار که پس از مستوفیالممالک نخستوزیر شده بود، با ترمیم کابینهاش حکیمالمملک را در ۲۶ تیر ۱۲۹۰ به عنوان وزیر علوم و اوقاف و فواید عامه به مجلس معرفی کرد، اما چند روز بعد کابینه اش کنار رفت و صمصام السلطنه به جایش نشست و در دوم امرداد حکیم الملک را به عنوان وزیر مالیه به مجلس معرفی کرد. در ترمیم کابینه در ۵ آذر حکیمالملک کنار گذاشته شد.
با سقوط رضاشاه و اشغال ایران در جنگ جهانی دوم حکیمی به سیاست آشتیجویی پرداخت. او تلاش کرد نخستوزیر جدید و دوست قدیمیاش، فروغی، را قانع کند تا او را به عنوان وزیر بدون سمت (وزیر مشاور) در کابینه بگنجاند، اما فروغی او را نادیده میگرفت. هنگامی که گروهی از نمایندگان مجلس شاه مخلوع را به همراه بردن بخش عمدهای از جواهرات سلطنتی متهم کردند، دولت در ۹ سپتامبر ۱۹۴۱ کمیتهای متشکل از شخصیتهای مورد اعتماد، از جمله حکیمی، را برای بررسی جواهرات به همراه هیأتی از نمایندگان مجلس منصوب کرد.
وی در زمان پهلوی دوم سه بار به نخست وزیری رسید اما عملکرد موفقی در این عرصه از خود بیادگار نگذاشت
